حادثه رخ داد

و

مادر رفت

... 

سلام گذشته

بعد از پنج سال، گیج و مبهوت از روزهای عجیب بر من گذشته، دارم جایی می نویسم که سالها شریک غم و شادی ام بود. 

بی تردید این یک واقعیت است. 

اینکه اینقدر انسان دوست دارد به جاهایی برگردد که خیلی هم بهتر از امروز نیستند خودش کلی عجیب غریب است. 

بهرحال، دلم برایت تنگ شده بود بلاگفا جان

خریت


دمی شوید با گوشت "الاغ" خوردیم

و هزار آروغ نصیب بغل دستیمان کردیم

که "خر"فهم شود ما هم می توانیم "گوشت" به نیش بکشیم

به این تفکر

که او نمی فهمد ما چه خورده ایم

غافل که خود"خر"مان که می دانیم و خوابیم

خواب "الاغی"...

___________________________

کی می گه من منظوری دارم ؟!

یلدایتان به کام

نظــــر به روی تو هــر بـــــامــــداد نوروزی است

شب فراق تو هر شب که هست یلدایی است

"حضرت سعدی"

یلدایتان به کام باشد با قشنگترین آرزوها

تو هوای سرد

گاهی دلت می خواد توی هوای سرد با یکی بچپی توی یه

کافه دنج و املت گرم و بعدشم یه استکان چای داغ بزنی به بدن خسته ات.

چقدر خوش می گذره اون گاهی و چقدر تو ذهنت می مونه برا همیشه

نه؟